سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://sabakuhsar.ParsiBlog.com
 
لینک دوستان
*
لینک های مفید

1. بزرگترین عیب برای دنیا همین بس که بی‌وفاست. (حضرت علی علیه‌السلام)

2. آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همه‌ی انسان‌ها برابرند. (مارتین لوتر‌کینگ)

3. بهتر است روی پای خود بمیری تا روی زانو‌هایت زندگی کنی. (رودی)

4. بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او. (همیلتون)

5. عمر آنقدر کوتاه است که نمی‌ارزد آدم حقیر و کوچک بماند. (دیزرائیلی)

6. چیزی ساده تر از بزرگی نیست آری ساده بودن همانا بزرگ بودن است. (امرسون)


7. به نتیجه رسیدن امور مهم، اغلب به انجام یافتن یا نیافتن امری به ظاهر کوچک بستگی دارد. (چاردینی)

8. آنکه خود را به امور کوچک سرگرم می‌کند چه بسا که توانایی کارهای بزرگ را ندارد. (لاروشفوکو)

9. اگر طالب زندگی سالم و بالندگی می باشیم باید به حقیقت عشق بورزیم. (اسکات پک)

10. زندگی بسیار مسحور کننده است فقط باید با عینک مناسبی به آن نگریست. (دوما)

11. دوست داشتن انسان‌ها به معنای دوست داشتن خود به اندازه ی دیگری است. (اسکات پک)

12. عشق یعنی اراده به توسعه خود با دیگری در جهت ارتقای رشد دومی. (اسکات پک)

13. ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود پیموده‌ایم می‌توانیم هدایت کنیم. (اسکات پک)

14. جهان هر کس به اندازه ی وسعت فکر اوست. (محمد حجازی)

15. هنر، کلید فهم زندگی است. (اسکار وایلد)

16. تغییر دهندگان اثر گذار در جهان کسانی هستند که بر خلاف جریان شنا می‌کنند. (والترنیس)

17. اگر زیبایی را آواز سر دهی، حتی در تنهایی بیابان، گوش شنوا خواهی یافت. (خلیل جبران)

18. روند رشد، پیچیده و پر زحمت است و در درازای عمر ادامه دارد. (اسکات پک)

19. در جستجوی نور باش، نور را می‌یابی. (آرنت)

20. برای آنکه کاری امکان‌پذیر گردد دیدگان دیگری لازم است، دیدگانی نو. (یونک)

[ شنبه 91/2/2 ] [ 8:10 عصر ] [ محمد جواد پیاده کوهسار ] [ نظرات () ]

آیا امام حسین علیه السلام ایرانیان را تحقیر کرده و به آنان توهین کرده اند؟

 السلام علیک یا ابا عبد الله
اخیرا شبهه ای در مورد وجود نازنین امام حسین علیه السلام در سطح وسیع از طرف دشمنان مغرض اهل بیت علیهم السلام منتشر شده است و متاسفانه اذهان افراد کم اطلاع جامعه را نسبت به این معصوم تحت تاثیر منفی قرار داده است. تا آنجا که برخی افراد روز عاشورا را جشن گرفتند و از آن تعبیر به روز جشن نجات ایرانیان نمودند! البته این اولین بار نیست که این شبهه مطرح شده اما این بار گستره نشر این تحریف بسیار گسترده تر از سالهای قبل است و به طرق مختلف از جمله اینترنت و موبایل در بین افراد زیادی منتشر شده.
به جهت این که ممکن است این شبهه به شما دوست عزیز هم رسیده باشد جوابیه مناسبی را برای آن تهیه کرده ایم که کذب مدعای این دشمنان را روشن می کند. امید است با تلاش همه جانبه در راه تبلیغ تشیع و دفاع از حریم معصومین علیهم السلام راه را برای نشر این گونه اکاذیب ببندیم. ابتدا به طرح شبهه می پردازیم و سپس جوابها را می آوریم.
صورت شبهه: متنی در کتاب سفینه البحار نوشته حاج شیخ عباس قمی صفحه 164 از قول حسین بن علی آمده است: که ترجمه آن چنین است:
ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهترو بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است. ایرانی ها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد ، زنانشان را به فروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت.
پاسخ به این شبهه را در قالب چند نکته بیان می کنیم که با در کنارهم گذاشتن مجموع این نکات پاسخ کامل میشود.

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 90/4/20 ] [ 6:18 عصر ] [ محمد جواد پیاده کوهسار ] [ نظرات () ]

گفتارهایی ازآیت الله بهجت

 بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزّمان،دعای فرج امام زمانu است؛ البته دعایی که در همة اعمال ما اثر بگذارد. قطعاً اگر کسانی در دعا جدّی و راستگو باشند، مبصراتی (دیدنی‌هایی) خواهند داشت. باید دعا را با شرایط آن خواند و «توبه از گناهان» از جملة شرایط دعا است.

مخصوصاًدعای شریف «الهی عظم البلاء» را بخوانیم و از خدا بخواهیم که صاحب کار را برساند. با او باشیم. اگر رساند که رساند و اگر نرساند حداقل از کنار او دور نشویم. از رضای او دور نرویم.امام زمان حرف‌هایی [را] که ما با یکدیگر می‌زنیم، می‌داند. در هر حال برای تعجیل در امرفرج و رفع نگرانی‌ها و گرفتاری‌ها و نجات و اصلاح حال مؤمنین [این دعا] را بخوانیم: «اللّهمّ اکشف هذه الغمّة عن هذه الامّة بظهوره» خداوندا با ظهور حضرت حجّت این ناراحتی و نگرانی را از این امّت برطرف نما! تنها انتظار فرج کافی نیست «تهیّأ» (= آمادگی)، اطاعت و بندگی نیز لازم است؛ مخصوصاً با توجّه به قضایایی که پیش از ظهور امام زمان u واقع می‌شود به حدّی که «ملئت ظلماً و جوراً». خدا می‌داند که به واسطة ضعف ایمان بر سر افراد چه می‌آید. خدا کند که ظهور آن حضرت با عافیت مطلق برای اهل ایمان باشد و زود تحقّق پیدا کند.

ابتلاءات شیعه امروز بسیار زیاد است. از ظلم و ستم و بلا و فشاری که بر سر اسلام و مسلمانان به خصوص اهل ایمان می‌آید، کارد به استخوان رسیده است. بیماری‌های مختلف و حوادث زیاد شده است. باید در مشاهد مشرّفه و مواقف مهمّه برای رفع ابتلائات شیعه دعا کرد و تضرّع نمود. ما باید از همه بخواهیم که متوسل شوند و دعا کنند و تضرّع نمایند تا بلکه فرجی حاصل شود.دعای فرج اگر موجب فرج عمومی نشود برای دعا کننده موجب فرج خواهد بود. إن‌شاءالله چنانچه در بعضی از روایات آمده: «دعا کنید که در آن فرج شماست». برخی از مردم به مرحوم آقای شیخ حسنعلی تهرانی متوسل می‌شدند و نتیجه می‌گرفتند ولی متوجّه امام عصرuنیستند. ما باید به بیش از اینها به امام عصرu متوسل باشیم تا نتیجه بگیریم. اگر اهل ایمان، پناهگاه حقیقی خود حضرت صاحب(ع) را بشناسد و به آن پناه برند امکان ندارد که از آن ناحیه مورد عنایت واقع نشوند.از ازمهم‌ترین دعاها،دعای فرج امام زمان u است. همة مشکلات مردم و حکومت‌ها از غیبت آن حضرت است. برای رفع مشکلات اجتماعی و حوائج مردم باید همان‌طوری دعا کرد که انسان برای رفع مشکل خودش دعا می‌کند. دعا اگر دعا باشد تأثیر خواهد کرد». دعای دعای تعجیل فرج دوای دردهای ماست،در روایت است که در آخرالزمان همه هلاک می‌شوند، مگر کسانی که برای فرج دعا کنند. «إلّا من دعا بالفرج» ائمهu ما با این بیان، خیلی به اهل ایمان و شیعیان عنایت کرده‌اند تا خود را بشناسند. یعنی اگر برای فرج دعا می‌کنید علامت آن است که هنوز ایمانتان پابرجاست. [معصومین] فرموده‌اند: در آخرالزمان این دعای فرج را که دعای «تثبیت در دین» است بخوانیم: «یا الله، یا رحمان، یا رحیم یا مقلّب القلوب، ثبّت قلبی علی دینک» درزمان غیبت به خواندندعای«اللّهمّ عرّفنی نفسک...» سفارش شده است. به حجّ که می‌روید اهمّ حاجات را از خدا بخواهید و آن فرج حضرت ولیّ‌عصر است که فرج بشریّت است. بعد از آن نابودی حکومت‌های فاسد و جائر را بخواهید. خدا کند راهی برای «شرح صدر» پیدا کنیم که به واسطة رئیس و [سَروَرمان] تحیّر قلبی‌مان برطرف شود. « فرج » ولو یک ساعت باشد، بعد از آن روشنایی است ائمهu ما این مطلب را با ما اتمام حجّت کرده‌اند و فرموده‌اند: «برای فرج بسیار دعا کنید»، البته نه با لقلقة زبان. خودامام در مسجد سهله، جمکران، در خواب و بیداری در گوش افرادی از دوستانش بدون اینکه او را ببیند، فرموده است: « فرج من نزدیک است، دعا کنید» یا به نقلی فرموده: « فرجم نزدیک شده دعا کنید «بداء» حاصل نشود». چه مصائبی برامام زمان uکه مالک همة کرة زمین است وارد می‌شود. آن حضرت در چه حالی هستند و ما در چه حالی! او در زندان است و خوشی و راحتی ندارد و ما چقدر از مطلب غافلیم و توجه نداریم. کسانی که در خواب و بیداری تشرّف حاصل نموده‌اند از آن حضرت شنیده‌اند که فرموده است: «برای تعجیل فرج من زیاد دعا کنید». خدا می‌داند تعداد این دعاها باید چقدر باشند تا مصلحت ظهور فراهم آید. باید دعا را با شرایط آن انجام داد و توبه از گناهان از جمله شرایط دعا است. چنان‌که فرموده‌اند: «دعاء التائب مستجاب» نه اینکه برای تعجیل فرج دعا کنیم [در حالی که] کارهایمان برای تبعید (= به تأخیر انداختن و دور کردن) آن حضرت باشد. خدا خداچه صبری داده به حضرت غایبuکه هزار سال می‌بیند بر سر مسلمان‌ها چه بلاهایی می‌آید و خود آنها چه بلاهایی بر سر هم می‌آورند و همه را تحمّل می‌کند. امیدواریم خداوند برای یک مشت شیعة مظلوم، صاحبشان را برساند زیرا در عالم چنین سابقه نداشته و ندارد که رئیس و رهبری از مریدان و لشکرش این قدر غیبت طولانی داشته باشد. چه باید گفت؟ معلوم نیست تا کی! در تمام امّت‌های گذشته مقدّر شده است ولی در هیچ امّتی چنین غیبتی با وقتِ نامعلوم و غیر مقدّر اتفاق نیفتاده است.اگر اگربدانیم دعای ما اثر دارد و باز دعا نکنیم، مقصرّیم. حضرت غایبu عجب صبری دارند! با اینکه از تمام آنچه که ما می‌دانیم یا نمی‌دانیم اطّلاع دارد و از همة امور و مشکلات و گرفتاری‌های ما باخبر است.خودحضرت مهدیuهم منتظر روز موعود است و خودش می‌داند که چه وقت ظهور می‌کند. اینکه گفته می‌شود آن حضرت وقت ظهورش را نمی‌داند، درست نیست.دعای تعجیل فرج دوای همه دردهای ماست. می‌پرسند: «چرا این همه دعا می‌کنیم مستجاب     نمی‌شود؟» [پاسخ این است:] شرط استجابت دعا، توبه است. لذا ملائکه می‌گویند: چرا دعا را با شرطش که توبه باشد به جا نمی‌آورید تا مستجاب شود؟ ما بایدامام زمانu را حاضر فرض کنیم. هرجا می‌رود، برویم و می‌توانیم! ولی گویا نمی‌خواهیم در راه رضای آن حضرت باشیم، نه اینکه رضای آن حضرت را نمی‌دانیم یا نمی‌توانیم تحصیل کنیم. مهم‌تر از دعا برای تعجیل فرج دعا برای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او می‌باشد. اگر ظهور آن حضرت نزدیک باشد، باید هر کس خود را برای آن روز مهیّا سازد از جمله آنکه از گناهان توبه کند. همین توبه باعث می‌شود که این همه بلاهایی که بر سر شیعه آمده، از سر شیعه رفع و دفع گردد.        آقایی که زیاد به مسجد جمکران می‌رود، می‌گفت: امام زمانu را در مسجد جمکران دیدم به من فرمود: «به دل‌سوختگان ما بگو برای ما دعا کنند». او هزار سال است که زندانی است. لذا هر کسی که برای حاجتی به مکان مقدّسی مانند مسجد جمکران می‌رود باید که اعظم حاجت (= بزرگ‌ترین خواسته) نزد آن «واسطة فیض» یعنی فرج خود آن حضرت را از خدا بخواهد. حضرت غایبuدارای بالاترین علوم است و «اسم اعظم» پیش از همه در نزد خود آن حضرت است، با این‌همه به هر کس که در خواب یا بیداری به حضورش مشرّف شده، فرموده است: «برای من دعا کنید». در حالی که امام زمانu مُرده را زنده می‌کند، خود در زندان وسیع [دنیا] به سر می‌بَرد. امّا در مورد خود حق ندارد، هرچند برای دیگران مخصوصاً در امور فردی عنایت خاصّی دارد امّا در امور اجتماعی که مربوط به خود آن حضرت است، خیر! خدا کند ارتباط شیعه و اهل ایمان، با امام زمان uقوّت بگیرد تا در مقام صبر، صبر و تحمّل کنند. [یقیناً] دعا در امر تعجیل فرج آن حضرت مؤثر است، امّا نه لقلقة زبان و «عجّل فرجه» خشک و خالی.دعای فرج مثل نماز نافله، عمل مستحبّی است. یعنی راستی وجدّی از غیبت امام متأثر باشیم و از خدا بخواهیم که فاصلة هزار و چندصد ساله را که میان مردم و «واسطة فیض» افتاده است، برطرف شود و به پایان برسددعای باحالِ حُزن و اندوه و با تأثر قلبی از مردم واقع نمی‌شود. اگر می‌شد، قطعاً وضع این‌طور نبود. راه خلاص از گرفتاری‌ها، منحصر است به دعا کردن در خلوات برای فرج ولیّ‌عصرuآن هم با خلوص و صدق نیّت و همراه با توبه تا رابطة ما با ولیّ‌امر و امام زمان u قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد و قوّت رابطة ما با ولیّ‌امرuهم در اصلاح نفس است.

راه‌های ارتباط باامام عصر<\/h3>

 راه ایجاد و ارتباط با اهل بیتuو مخصوصاً حضرت ولیّ‌عصرu عبارت است از «معرفت خداوند متعال» و بعد «اطاعت محض از پروردگار». این دو، موجب حبّ به خداوند و محبّت نسبت به همة کسانی که خداوند آنها را دوست می‌دارد؛ مثل انبیا و اوصیا مخصوصاً علاقه و ارتباط با محمّد و آل محمّدuمی‌شود که نزدیک‌ترین آنها به ما حضرت صاحب‌الامرuاست.

لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولیّ‌عصرu تشرّف حاصل کند. بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز و سپس توسل به ائمهu بهتر از تشرّف باشد، زیرا هرجا که باشیم آن حضرت می‌بیند و می‌شنوند. ضمناً عبادت درزمان غیبت افضل از عبادت درزمان حضور است و زیارت هر کدام از ائمه اطهارu مانند زیارت خود حضرت حجّت است.

درزمان غیبت عنایات و الطاف امام زمانuنسبت به محبّان و شیعیانش زیاد دیده شده. باب بقا و حضور کلّاً مسدود نیست، بلکه اصل «رؤیت جسمانی» را هم نمی‌شود انکار کرد. ما در دریای زندگی در حال غرق شدن هستیم. دستگیری «ولیّ خدا» لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولیّ‌عصرuاستغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد همراه خود ببرد.کجا رفتند کسانی که بـا صاحــب‌الــزّمان ارتـــباط داشتند؟ ما خود را بیچاره کرده‌ایم که قطع ارتباط نموده‌ایم و گویا هیچ چیز نداریم. اگر بفرمایید: به آن حضرت دسترسی نداریم؟ جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ارتکاب محرّمات ملتزم نیستید. او به همین امر از ما راضی است. ترک واجبات و ارتکاب محرّمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.

تنها پیدا کردن و دیدن آن حضرتu مهم نیست. زیرا دیدن آن حضرت در عرفات یا در جای دیگر که همیشه میسور نمی‌شود و ممکن نیست. [امّا] اگر مشرّف شدید به آن حضرت نگویید که از خدا برای من زن، خانه، دفع فلان بیماری یا امراض به‌خصوص و... بخواه. زیرا اینها چندان اهمیت ندارد. همچنین آقای دیگری گفت: در اعتکاف مسجد کوفه آن حضرت را در خواب دیدم که به من فرمود: اینهایی که به اینجا آمدند از مؤمنین خوب هستند ولی هر کس حاجتی دارد و برای برآورده شدن حاجت خود آمده است مانند خانه، فرزند. و هیچ‌کدام برای من نیامده‌اند. مطلب همین‌طور است. هر کدام در فکر حوائج شخصی خود هستیم و به فکر آن حضرت نیستیم.                

 هر هرکسی باید به فکر خود باشد و راهی برای ارتباط با حضرت حجّت وفرج شخصی خویش پیدا کند؛ خواه ظهور وفرج آن حضرت دور باشد یا نزدیک. عده‌ای بوده‌اند که گویا حضرت غایب در پیش آنها حاضر و ناظر بوده است. آن حضرت آن‌قدر به ما نزدیک و از حال ما باخبر است امّا ما از او غافل و بی‌خبریم و می‌پنداریم که دوریم! حیف که ما قــــدردانِ نعمتِ ولایت

 نیستیم.حاج محمّدعلی فشندی(ره) هنگام تشرف به محضر حضرت صاحبu عرض می‌کند: مردم دعای توسل می‌خوانند و در انتظار شما هستند و شما را می‌خواهند و دوستان شما ناراحتند. حضرت می‌فرماید: دوستان ما ناراحت نیستند! کسانی که منتظرفرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود. آری! تشنگان را جرعة وصال و شیفتگان جمال را آب حیات و معرفت می‌دهند. آیا ما تشنة معرفت و طالب دیدار هستیم و آن حضرت آب نمی‌دهد با آنکه کارش دادرسی به همه است و به مضطرّان عالم رسیدگی می‌کند؟!  آن حضرت از چشم ظالمان محجوب (= پنهان) است. «المحجوب عن اعین الظالمین» امّا کسانی که نه ظالمند و نه رفیق ظالمند و نه با ظالمان معاشرند و نه در خانه و محلّة ظالمان هستند، آن حضرت از دیدة آنها محجوب نیستند.                               ثانیاً   ثانیاً: دیدن با چشم موضوعیت ندارد بلکه طریق و وسیله‌ای است برای حصول یقین. اگر آدم از پشت پرده، صدایی را شنید و بودن گوینده‌ای را یقین کرد و او برای ما خبرهایی داد که مطابق با واقع شد، [ما] به وجود گوینده، یقین پیدا می‌کنیم هرچند چشمانمان او را نبیند.                 .                                        ثالثا:همین دیدن را خیلی از بزرگان علمای ما هم ادّعا کرده‌اند، که اگر بگوییم آنها دروغگو بوده‌اند، دیگر معلوم است که ما در چه حالی هستیم.

      فواید خواندن دعای فرج
درروایات فوائد متعددی برای دعای فرج آمده است ازجمله اینکه:

 مایه ناراحتی شیطان لعین است.
مایه استجابت دعا می شود
باعث نجات یافتن از فتنه های آخرالزمان می شود باعث آمرزش گناهان می شودشفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال اومی شود
نشانه انتظار است فرج مولای ما حضرت صاحب الزمانuزود تر واقع می شود       
باعث طولانی شدن عمر است
هنگام مرگ به او مژده می رسد و با او به نرمی رفتار می شود
باعث زیاد شدن اِشراف نور امام زمان(ع) در دل او می شود
محبوبترین افراد نزد خداوند خواهد بودکردار بد او به کردار نیک مبدّل می شوددعای امیرالمومنینuدر حق او در روز قیامت است
بی حساب داخل بهشت می شود

 


[ سه شنبه 90/2/27 ] [ 6:59 عصر ] [ محمد جواد پیاده کوهسار ] [ نظرات () ]

ای قلم از قدرتی غالب بگو                   از علی بن ابی طالب بگو

از علی مرد سیاست مرد دین               از علی تنها ترین مرد زمین

بیعت ما دوستان عین ولاست             زاده ی زهرا علی روح خداست

عده ای از همرهان جاهل شدند          در حمایت از علی کاهل شدند

خاک شهر کوفه بر سرهایتان              پس چه شد ایمان و باورهایتان

پشت بر مولا زهرا کرده اید            هیچ و شرم از این شهیدان کرده اید

حرفی از اعماق ایمان می زنم                با لب و حلق شهیدان میزنم

سامری ها با قلم بت ساختند                    فتنه در دامان دین انداختند

مکر داخل کفر خارج را ببین                              رونق کار خوارج را ببین

دین فروشان قلعه در باور زدند                 یک به یک پشت قلم اردو زدند

با اساس دین تسامح می کنند              پای ارزش ها تساهل می کنند

هدیه بر رقاصه ها واجب نبود                     قدر عالم کمتر از مطرب نبود

تا که گردد فتنه و آشوب کم                  جبهه ای ها باز باهم هم قسم

نائب مهدی ولی داریم و بس                   شیعیان سید علی داریم و بس

سید علی        فدائیم(کریمی)

 


[ سه شنبه 90/2/27 ] [ 6:59 عصر ] [ محمد جواد پیاده کوهسار ] [ نظرات () ]

از قدیم الایام تعزیه خوانی در دیار ما برگزار می شده ، پس از وقفه چند ساله به علت نامساعد بودن آب و هوا و نبود جا و مکان مناسب ، بالاخره امسال برگزار شد .

تعزیه خوانی


[ جمعه 89/9/26 ] [ 10:4 صبح ] [ محمد جواد پیاده کوهسار ] [ نظرات () ]

علم گردانی

مراسم علم گردانی در روستا ی حسین آباد کالپوش

علم گردانی


[ چهارشنبه 89/9/24 ] [ 4:18 عصر ] [ محمد جواد پیاده کوهسار ] [ نظرات () ]

ماهیّت قیام حسینی

مرقد مطهر مام حسین (ع)

یکی از مسائل در مورد نهضت امام حسین(ع) این است که ماهیّت این نهضت چه بوده است؟ چون نهضتها هم مانند پدیده های طبیعی ماهیِتهای مختلفی دارند. یک شیء را اگر بخواهیم بشناسیم؛ یا به علل فاعلی آن می شناسیم، یا به علل غائی آن (که امروزه شناخت علل غائی را چندان قبول ندارند.)، یا به علل مادّی آن یعنی اجزاء و عناصر تشکیل دهنده ء آن، و یا به علّتصوری آن، یعنی به وضع و شکل و خصوصیّتی که در مجموع پیدا کرده است.
اگر نهضتی را هم بخواهیم بشناسیم، ماهیّتش را بخواهیم بدست آوریم؛ ابتدا باید علل و موجباتی را که به این نهضت منتهی شده است بشناسیم تا آنها را نشناسیم ماهیّت این نهضت را نمی شناسیم (شناخت علل فاعلی). بعد باید علل غائی آن را بشناسیم، یعنی این نهضت چه هدفی دارد؟ سوم باید عناصر و محتوای این نهضت را بشناسیم که در این نهضت چه کارهائی، چه عملیّاتی صورت گرفته است؟ و چهارم باید ببینیم این عملیّاتی که صورت گرفته است،

 نهضت امام حسین(ع) یک انقلاب بود و نه انفجار
یکی از مسائلی که در مورد نهضت امام حسین(ع) مطرح است این است که آیا این قیام و نهضت از نوع یک انفجار (یک عمل ناآگاهانه و حساب ـ نظیر انفجارهائی که برای برخی از انسانها پیدا می شود بطوریکه در شرایطی قرار می کیرد که در حالی که هرگز نمی خواهد فلان حرف را بزند، ولا یکمرتبه می بیند ناراحت و عصبانی می شود و از دهانش هر چه که حتّی دلش هم نمی خواهد بیرون بیاید، بیرون می آید) بود؟ اسلام، به انقلاب انفجاری ذرّه ای معتقد نیست. اسلام، انقلابش هم انقلاب صددرصد آگاهانه و از روی تصمیم و کمال آگاهی و انتخاب است. جریان امام حسین(ع) نیز یک کار ناآگاهانه و یا یک انقلاب انفجاری نبود! گفته های خود امام حسین(ع) ـ که نه تنها از آغاز این نهضت بلکه از بعد از مرگ معاویه شروع می شود ـ، نامه هایی که میان او و معاویه مبادله شده است و .... نشان می دهد که این نهضت در کمال آگاهی بوده، انقلاب است امّا نه انفجار. انقلاب هست ولی انقلاب اسلامی نه انفجاری.

انتخاب و آزادی
از جمله خصوصیّات امام حسین(ع) این است که در مورد فرد فرد اصحابش اجازه نمی دهد که قیامشان حالت انفجاری داشته باشد؟ چرا که امام (ع) در هر فرصتی می خواهداصحابش را به بهانه ای مرخّص بکند. هی به آنها می گوید :آگاه باشید که اینجا آب و نانی نیست، قضیّه خطر دارد. حتّی در شب عاشورا نیز با زبان خاصّی با آنها صحبت می کند:

" من اصابی از اصحاب خودم بهتر و اهل بیتی از اهل بیت خودم فاضلتر سراغ ندارم. از همهء شما تشکّر می کنم ، از همه تانممنونم. اینها جز با من با کسی از شما کاری ندارند. شما اگر بخواهید بروید و...."

امام (ع) همه راه ها را نیز نشان می دهد؛ تاریکی شب، برداشتن بیعت از دوش اصحابشان و ... ، یعنی فقط آ زادی و انتخاب. باید در نهایت آگاهی و آزادی و بدون اینکه کوچکترین احساس اجباری از ناحیهء دشمن یا دوست بکند، امام(ع) را انتخاب کنید. این است که به شهدای کربلا ارزش می دهد.

ماهیّت عکس العملی منفی ِ نهضت
قیام امام حسین(ع) از آن پدیده های چند ماهیّتی است، چون عوامل مختلفی در آن تأثیر داشته است. مثلاً یک نهضت می تواند ماهیّت عکس العملی داشته باشد، یهنی صرفاً عکس العمل باشد؛ می تواند ماهیّت آغازگری داشته باشد. اگر یک نهضت ماهیّت عکس العملی داشته باشد، می تواند یک عکس العمل منفی باشد در مقابل یک جریان.
یکی از عواملی که به یک اعتبار (از نظر زمانی) اوّلین عامل است: عامل تقاضای بیعت(با یزید) است، این بیعت تنها امضا کردن خلافت آدم ننگینی مانند یزید نیست، امضا کردن سنّتی است که برا ی اوّلین بار به وسیلهء معاویه می خواست پایه گذاری شود. در اینجا آنها از امام حسین(ع) بیعت می خواهند، یعنی از ناحیه شان یک تقاضا ابراز شده است؛ امام حسین(ع)  نیز عکس العمل نشان می دهد، یک عکس العمل منفی. بیعت می خواهید؟ نمی کنم.
عمل امام حسین (ع) عملی منفی، امّا از سنخ تقواست، از سنخ این است که هر انسانی در جامعهء خویش مواجه می شود با تقاضاهائی که به شکلهای مختلف، به صورت شهوت، به صورت مقام، به صورت ترس و ارعاب از او می شود و باید در مقابل آنها بگوید: نه، یعنی "تقوا".

ماهیّت عکس العملی مثبتِ نهضت
عامل دیگری هم در اینجا وجود داشت که باز ماهیّت نهضت حسینی از آن نظر، ماهیّت عکس العملی است ولی عکس العمل مثبت نه منفی.

معاویه از دنیا می رود. مردم کوفه ای که در بیست سال قبل از این حادثه، لااقل پنج سال علی(ع) در این شهر زندگی کرده است و هنوز آثار تعالیم و تربیت علی(ع) به کلی از میان نرفته است ( البتّه خیلی تصفیه شده اند، بسیاری از سران، بزرگان و مردان اینها: حُجر بن عُدی ها، عَمرو بن حمق خُزاعی ها، رُشَید هَجَری ها و میثم تَمّارها ار از میان برده اند برای اینکه این شهر را از اندیشه و فکر علی، از احساسات به نفع علی خالی بکنند؛ ولی باز هنوز اثر این تعلیمات هست) تا معاویه می میرد، به خود می آیند، دور همدیگر جمع می شوند که اکنون از فرصت باید استفاده کرد، نباید گذاشت فرصت به پسرش یزید برسد، ما حسین بن علی داریم، امام بر حقّ ما حسین بن علی است، ما الآن باید آماده باشیم و او را دعوت کنیم که به کوفه بیاید و او را کمک بدهیم و لااقل قطبی در اینجا در ابتدا به وجود آوریم، بعد هم خلافت را خلافت اسلامی بکنیم.

"کوفه" اصلاً اردوگاه بوده است، از اوّل هم به عنوان یک اردوگاه تأسیس شد. این شهر در زمان خلیفه عمر بن الخطّاب ساخته شد، قبلاً "حیره" بود. این شهر را سعد وقّاص ساخت. همان مسلمانانی که سرباز بودند و در واقع همان اردو، در آنجا برای خود خانه ساختند و لهذا از یک نظر قویترین شهرهای عالم بود.
مردم این شهر از امام حسین(ع) دعوت می کنند، نه یک نفر، نه دو نفر، نه هزار نفر، نه پنجهزار نفر و نه ده هزار نفر بلکه حدود هجده هزار نامه می رسدکه بعضی از این نامه ها راچند نفر و بعضی دیگر را شاید صد نفر امضا کرده بودند که در جمع شاید حدود صدهزار نفر به او نامه نوشته اند.
اینجا عکس العمل امام چه باید باشد؟ حجّت بر او تمام شده است. عکس العمل، مثبت و ماهیّت عملش، ماهیّت تعاون. یهنی مسلمانانی قیام کرده اند، امام باید به کمک آنها بشتابد. اگر هجده هزار نامهء مردم کوفه رفته بود به مدینه و مکّه ( و بخصوص به مکّه) نزد امام حسین(ع)  و ایشان جواب مثبت نمی داد، تاریخ، امام حسین(ع) را ملامت می کرد که اگر رفته بود، ریشهء یزید و یزیدیها کنده شده بود و از بین رفته بود؛ کوفه اردوگاه مسلمین با مردم شجاع، کوفه ای که پنج سال علی (ع) در آن زندگی کرده است و هنوز تعلیمات علی و یتیمهائی که علی بزرگ کرده و  بیوه هائی که علی از آنها سرپرستی کرده است زنده هستند و هنوز صدای علی در گوش مردم این شهر است، امام حسین(ع) جبن به خرج داد و ترسید که به آنجا نرفت، اگر می رفت در دنیای اسلام انقلاب می شد و ...، اینست که اینجا تکلیف اینگونه ایجاب می کتد که همینکه آنها می کویند ما آماده ایم، امام می گوید من آماده هستم.

برگرفته از کتاب حماسهء حسینی، اثر: متفکّر شهید استاد مطهّری

امام حسین


[ پنج شنبه 89/9/18 ] [ 6:23 عصر ] [ محمد جواد پیاده کوهسار ] [ نظرات () ]

ابلیس از آفریدگان خداوند واز جنیان است و مدّت‏های طولانی خداوند را عبادت کرده بود، و به واسطه نافرمانی از خداوند، از درگاه او رانده شد و از این پس به نام شیطان شناخته می‏شود.شیطان بر هر موجودی گفته می‏شود که انسان را فریب دهد،خواه از جنیان باشد یا از انسان‏ها، بنابراین، شیطان از ابتدا شیطان آفریده نشد. او در ابتدا پاک بود. او مخلوقی چون سایر مخلوقات خدا در اطاعت پروردگار و از مقربین درگاه ربوبی بود، اما در مقابل یک دستور الهی که سجده و تعظیم در مقابل انسان بود ، لغزید«سوره بقره، آیه 34»و از درگاه الهی رانده شد«سوره حجر آیه 34»                                                

شیطان در برابر آن همه عبادت، از خداوند تقاضای زنده ماندن تا روز قیامت را نمود و خداوند او را تا آن روز مهلت داد.

شیطان آفریده نشد تا خلایق را بفریبد. او فریب نفس خویش را خورد و از خداوند مهلت خواست تا دنیا هست، او نیز باشد، و از آن پس قسم خورد تا انسان‏ها را بفریبد مگر کسانی را که مؤمن باشند.«سوره ص آیات 83 و 82.»

 و خداوند نیز این مهلت را به شیطان داد.اما چرا این مهلت را از طرف خداوند یافت ، می‏توان گفت فلسفه وجود شیطان برای انسان، همانند وجود قواها و غرایز و نفس اماره درون انسان است که انسان‏ها را به سوی بدی و دور شدن ا ز خدا امر می‏کنند. از طرف دیگر گرایش به سوی کمال و نیکی و خرد و رسولان و پیامبران الهی، در مقابل آنها قرار می‏گیرند تا انسان‏ها را به کمال و خوشبختی سوق دهند. تنها در صورت وجود هر دو نیرو در انسان است که وی می‏تواند با اختیار خود، یکی از دو راه را انتخاب کند تا به سعادت یا شقاوت برسد. بنابراین اگر نفس اماره و نیروهای سرکش و شیطان‏ها نبودند، انسان نمی‏توانست در معرض آزمون الهی قرار گیرد و با نفی و طرد و مبارزه با آنها، موجب شکوفا شدن استعدادهای عالی انسانی و سیر در مسیر کمال و خوشبختی و سعادت ابدی شود، پس شیطان شر مطلق نیست.

"علامه طباطبایی" فرموده است: "اگر شیطانی نبود، نظام عالم انسانی هم نبود، و وجود شیطانی که انسان را به شر و معصیت دعوت کند، از ارکان نظام عالم بشریت است، و نسبت به صراط مستقیم، او به منزله کناره و لبه جاده است و معلوم است که تا دو طرفی برای جاده نباشد، متن جاده هم فرض نمی‏شود".(تفسیر المیزان، ترجمه فارسی، ج 8، ص 50)

به تجریه و تحقیق ثابت شده است که فلزّات برای آن که از ناخالصی و زوائد پاک شوند، باید در کوره‏های داغ قرار گیرند تا پس از آن به شکل فلزی با ارزش درآیند. انسان نیز برای خالص شدن، نیازمند امتحانی سخت است تا جوهره اصلی اش نمایان شود که در نتیجه وارد مرحله استحقاق و محبت الهی گردد و با خطاب "ارجعی" لایق دیدار پروردگارش شود. دنیا میدان آزمایش است و انسان هدف این آزمایش، پس حریف قدری چون شیطان لازم است تا انسان بتواند در مصاف با او، استعدادهای خارق‏العاده خود را شکوفا کند.

بنابراین ماهیت وجود انسانی ، ماهیت موجود دارای اختیارو انتخاب است و چون مسئله انتخاب به میان آید ، باید دو طرف نیک و بد فرض شود تا انتخاب و اختیار معنا داشته باشد.پس خداوند چون انسان را موجود دارای اختیار آفرید ، نمی توان گفت چرا راههای گناه ( و از جمله وجود شیطان ) بسته نشد و چون راههای گناه بسته نشد ،راه دوزخ هم بسته نیست.
بله خداوند انسان را آفرید و هدف این است که او به بهشت دست یابد ، اما با اختیار و انتخاب خود او و طبعا انسان هائی وجود دارند که با سوء اختیار خود راه بهشت و رحمت الهی را انتخاب نمی کنند ، بلکه جایگاه دوزخ را انتخاب می کنند.

بنابراین وجود بهشت و دوزخ ، بنابر انتخاب و اختیار انسان ها است و انتخاب و اختیار انسان ها ، لازمه وجود موجود دارای اختیار است. پس نمی توان گفت چرا خداوند فقط بهشت را نیافرید .

هم چنین باید دانست که شیطان (چه شیطان جنی و چه شیطان انسی) با انواع حیله‏ها و القاها و زینت دادن‏ها به زمینه گناه که در نفس انسان است، ترغیب میکند، امّا شیطان، علّت تامه گناه نیست به این معنا که غرائز نفسانی در وجود انسان، باعث و علّت گناه است و شیطان هم با ترفندهای خود به آن کمک میکند. بنابراین، اگر شیطان هم خلق نمی شد، انسان به وسیله همان غریزی که در وجودش هست، گناه می کرد، بله اگر شیطان نبود، انسان، کمتر گناه می کرد، چون تحریکات شیطانی نبود.

قلمرو قدرت شیطان در حد وسوسه است. "یوسوس فی صدور النّاس" لذا پیامبردر خطبه آخر شعبان فرمود: "یغلّ فیه الشیاطین؛ یعنی در ماه مبارک رمضان شیاطین در غل و زنجیرند و قدرت بر وسوسه ندارند". اما معصیت و گناه انسان ها در این ماه بسته و ختم نمی شود ، اگر چه کمتر می شود.
در مقابله وجود شیطان و نفس امّاره در جود انسان ، عقل و خرد وی و فطرت خداجوی وپیامبران الهی قرار دارند.پس دریک طرف نیروهای خیر و درطرف

دیگر نیروهای شر وجود دارند .

حدیثی را از امام صادق نقل می کنیم که فرمود: "اصول الکفر ثلاثة: الحرص و الاستکابر و الحسد، فامّا الحرص، فانّ آدم حین نهی عن الشجرة حمله الحرص علی أن أکل منها و امّا الاستکبار فابلیس حیث امر بالسجود لآدم فأبی و امّا الحسد فابنا آدم حیث قتل احدهما صاحبه؛

 امام صادق فرمود: ریشه‏های کفر سه چیز است: حرص و استکبار و حسد، امّا حرص، باعث شد که آدم از درختی که خوردن از آن ممنوع شده بود، بخورد و از بهشت رانده شد و اما استکابر، باعث شد که ابلیس وقتی که خدا به او امر کرد که بر آدم سجده کن، سجده نکرد و باعث کفر او شد و امّا حسد باعث شد که قابیل، برادرش هابیل را بکشد«اصول کافی، ج 2،ص 289»
در این روایت ریشه‏های گناه را همان غرایز موجود در نفس انسان دانسته است. فریب شیطان از طریق همین نیروها در وجود انسان است و اگر کسی بتواند نیروهای وجود خود را در کنترل خود قرار دهد و عقل و خرد بر هواهای نفسانی غالب کند، فریب شیطان را نخواهد خورد.


[ پنج شنبه 89/9/4 ] [ 5:16 عصر ] [ محمد جواد پیاده کوهسار ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 50
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 260080