سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://sabakuhsar.ParsiBlog.com
 
لینک دوستان
*
لینک های مفید

ابلیس از آفریدگان خداوند واز جنیان است و مدّت‏های طولانی خداوند را عبادت کرده بود، و به واسطه نافرمانی از خداوند، از درگاه او رانده شد و از این پس به نام شیطان شناخته می‏شود.شیطان بر هر موجودی گفته می‏شود که انسان را فریب دهد،خواه از جنیان باشد یا از انسان‏ها، بنابراین، شیطان از ابتدا شیطان آفریده نشد. او در ابتدا پاک بود. او مخلوقی چون سایر مخلوقات خدا در اطاعت پروردگار و از مقربین درگاه ربوبی بود، اما در مقابل یک دستور الهی که سجده و تعظیم در مقابل انسان بود ، لغزید«سوره بقره، آیه 34»و از درگاه الهی رانده شد«سوره حجر آیه 34»                                                

شیطان در برابر آن همه عبادت، از خداوند تقاضای زنده ماندن تا روز قیامت را نمود و خداوند او را تا آن روز مهلت داد.

شیطان آفریده نشد تا خلایق را بفریبد. او فریب نفس خویش را خورد و از خداوند مهلت خواست تا دنیا هست، او نیز باشد، و از آن پس قسم خورد تا انسان‏ها را بفریبد مگر کسانی را که مؤمن باشند.«سوره ص آیات 83 و 82.»

 و خداوند نیز این مهلت را به شیطان داد.اما چرا این مهلت را از طرف خداوند یافت ، می‏توان گفت فلسفه وجود شیطان برای انسان، همانند وجود قواها و غرایز و نفس اماره درون انسان است که انسان‏ها را به سوی بدی و دور شدن ا ز خدا امر می‏کنند. از طرف دیگر گرایش به سوی کمال و نیکی و خرد و رسولان و پیامبران الهی، در مقابل آنها قرار می‏گیرند تا انسان‏ها را به کمال و خوشبختی سوق دهند. تنها در صورت وجود هر دو نیرو در انسان است که وی می‏تواند با اختیار خود، یکی از دو راه را انتخاب کند تا به سعادت یا شقاوت برسد. بنابراین اگر نفس اماره و نیروهای سرکش و شیطان‏ها نبودند، انسان نمی‏توانست در معرض آزمون الهی قرار گیرد و با نفی و طرد و مبارزه با آنها، موجب شکوفا شدن استعدادهای عالی انسانی و سیر در مسیر کمال و خوشبختی و سعادت ابدی شود، پس شیطان شر مطلق نیست.

"علامه طباطبایی" فرموده است: "اگر شیطانی نبود، نظام عالم انسانی هم نبود، و وجود شیطانی که انسان را به شر و معصیت دعوت کند، از ارکان نظام عالم بشریت است، و نسبت به صراط مستقیم، او به منزله کناره و لبه جاده است و معلوم است که تا دو طرفی برای جاده نباشد، متن جاده هم فرض نمی‏شود".(تفسیر المیزان، ترجمه فارسی، ج 8، ص 50)

به تجریه و تحقیق ثابت شده است که فلزّات برای آن که از ناخالصی و زوائد پاک شوند، باید در کوره‏های داغ قرار گیرند تا پس از آن به شکل فلزی با ارزش درآیند. انسان نیز برای خالص شدن، نیازمند امتحانی سخت است تا جوهره اصلی اش نمایان شود که در نتیجه وارد مرحله استحقاق و محبت الهی گردد و با خطاب "ارجعی" لایق دیدار پروردگارش شود. دنیا میدان آزمایش است و انسان هدف این آزمایش، پس حریف قدری چون شیطان لازم است تا انسان بتواند در مصاف با او، استعدادهای خارق‏العاده خود را شکوفا کند.

بنابراین ماهیت وجود انسانی ، ماهیت موجود دارای اختیارو انتخاب است و چون مسئله انتخاب به میان آید ، باید دو طرف نیک و بد فرض شود تا انتخاب و اختیار معنا داشته باشد.پس خداوند چون انسان را موجود دارای اختیار آفرید ، نمی توان گفت چرا راههای گناه ( و از جمله وجود شیطان ) بسته نشد و چون راههای گناه بسته نشد ،راه دوزخ هم بسته نیست.
بله خداوند انسان را آفرید و هدف این است که او به بهشت دست یابد ، اما با اختیار و انتخاب خود او و طبعا انسان هائی وجود دارند که با سوء اختیار خود راه بهشت و رحمت الهی را انتخاب نمی کنند ، بلکه جایگاه دوزخ را انتخاب می کنند.

بنابراین وجود بهشت و دوزخ ، بنابر انتخاب و اختیار انسان ها است و انتخاب و اختیار انسان ها ، لازمه وجود موجود دارای اختیار است. پس نمی توان گفت چرا خداوند فقط بهشت را نیافرید .

هم چنین باید دانست که شیطان (چه شیطان جنی و چه شیطان انسی) با انواع حیله‏ها و القاها و زینت دادن‏ها به زمینه گناه که در نفس انسان است، ترغیب میکند، امّا شیطان، علّت تامه گناه نیست به این معنا که غرائز نفسانی در وجود انسان، باعث و علّت گناه است و شیطان هم با ترفندهای خود به آن کمک میکند. بنابراین، اگر شیطان هم خلق نمی شد، انسان به وسیله همان غریزی که در وجودش هست، گناه می کرد، بله اگر شیطان نبود، انسان، کمتر گناه می کرد، چون تحریکات شیطانی نبود.

قلمرو قدرت شیطان در حد وسوسه است. "یوسوس فی صدور النّاس" لذا پیامبردر خطبه آخر شعبان فرمود: "یغلّ فیه الشیاطین؛ یعنی در ماه مبارک رمضان شیاطین در غل و زنجیرند و قدرت بر وسوسه ندارند". اما معصیت و گناه انسان ها در این ماه بسته و ختم نمی شود ، اگر چه کمتر می شود.
در مقابله وجود شیطان و نفس امّاره در جود انسان ، عقل و خرد وی و فطرت خداجوی وپیامبران الهی قرار دارند.پس دریک طرف نیروهای خیر و درطرف

دیگر نیروهای شر وجود دارند .

حدیثی را از امام صادق نقل می کنیم که فرمود: "اصول الکفر ثلاثة: الحرص و الاستکابر و الحسد، فامّا الحرص، فانّ آدم حین نهی عن الشجرة حمله الحرص علی أن أکل منها و امّا الاستکبار فابلیس حیث امر بالسجود لآدم فأبی و امّا الحسد فابنا آدم حیث قتل احدهما صاحبه؛

 امام صادق فرمود: ریشه‏های کفر سه چیز است: حرص و استکبار و حسد، امّا حرص، باعث شد که آدم از درختی که خوردن از آن ممنوع شده بود، بخورد و از بهشت رانده شد و اما استکابر، باعث شد که ابلیس وقتی که خدا به او امر کرد که بر آدم سجده کن، سجده نکرد و باعث کفر او شد و امّا حسد باعث شد که قابیل، برادرش هابیل را بکشد«اصول کافی، ج 2،ص 289»
در این روایت ریشه‏های گناه را همان غرایز موجود در نفس انسان دانسته است. فریب شیطان از طریق همین نیروها در وجود انسان است و اگر کسی بتواند نیروهای وجود خود را در کنترل خود قرار دهد و عقل و خرد بر هواهای نفسانی غالب کند، فریب شیطان را نخواهد خورد.


[ پنج شنبه 89/9/4 ] [ 5:16 عصر ] [ محمد جواد پیاده کوهسار ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 123
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 260153