بازی بومی محلی

سیخ بازی

نام بازی : سیخ بازی

نوع بازی : گروهی وفردی

اهداف کلی: ایجاد روحیه همکاری، تقویت و مهارت در نشانه گیری و بهبود سرعت و قدرت، رشد اجتماعی کودک،

اهداف جزیی: ایجاد رقابت سالم و تمرکز حواس ، بهبود و سرعت عکس العمل ها، چابکی و چالاکی

 تعداد بازیکن:2 نفربه بالا

 سن بازیکنان:10سال به بالا

 ابزار لازم: چوب سر تیز (سیخ) در قطر های مختلف .

 محوطه بازی : زمین به مساحتی که بازیکنان در آن به راحتی تردد کنند . ترجیحاً نمناک تا سیخها به راحتی در زمین فرو روند .

اصطلاحات بازی :

1-     چَپِلتاق :هنگامی که یک سیخ به زمین فرو نرود و باعث افتادن سیخ دیگر بازیکنان شود .

2-     زیر سیخی : طریقه ی خاصی از ضربه زدن را گویند .

انواع سیخها :

1-     کلنگ : به سیخ های قطور و سنگین گفته می شود .

2-     ته ذَری : سیخی متوسط که به گونه ای تراشیده شده است که عمق بیشتری فر برود .

3-     لرزان دوک : به سیخهای نازک گفته می شود .

 شرح بازی :

هر نفر برای خود یک یا چند چوب نوک تیز انتخاب می کنند وبه نوبت چوب ها را به زمین می کو بند

اگر در وسط بازی چوبی به زمین فرو نرفت یا باعث افتادن دیگر سیخ ها هم شد همه سیخ ها را کنده وبازی توسط فردی که چوبش به زمین فرو نشده از سر گرفته می شود .

هر نفر باید دقت کند تا یک یا چند عدد از چوب ها را با ضربه خود از زمین جدا کند ، چنان چه موفق به این کارشد سیخ از زمین در آمده نصیب او می گردد و بازیکنی که سیخ اواز زمین جدا شده از بازی خارج می شود . 

بازی همچنان ادامه پیدا میکند تا همه چوب ها به یک نفر برسد.

مریم : 

گا ره هر چی بچکولی بوش بیشتر بدر مره.

از خاک وخست به خکستر برشیست .

یه اصطلاحم میگه : نونشه خنه پیرش مخره....

به بنه بچه مخوره کلچه.

سلمان:

از دنبال گووره چو مندازه .          گووره = گله ی گاو

زیر راه جو ندریم پشت راه گندم !    ( دونفر که باهم هیچ بده بستان و حساب کتابی ندارند )

ما برفتیم عروس دیدن عروس برفت کندس چیندن .

 همدان دور کدوش نزدیک        (یک نوع شرط کردنه )

توپولمش کردن.      ( یه لغت قدیمی حسین ابادی به معنی حمله یا راه رفتن حیوانات با غرش و سر وصدا ( فلانی مثل خو توپولموش مکنه)
 بی یوقور اتر

ممنون از سلمان

به حول و فوه ی الهی و مدد غم دیده ی صحرای کربلا خانم زینب (س) با کمک جمعی از برو بچه های مسجد امام حسن اقدام به تشکیل گروه تعزیه خوانی کردیم . و لطف خدا و عنایت ائمه شامل حالمان شد و توانستیم تعزیه بازار شام را در روز اربعین حسینی در مسجد امام حسن مجتبی (ع) برگزار کنیم . بناست بایاری حق زین پس هرساله اجرا شود .

مقتضی است از کسانی که در پیشبرد و اجرای این عمل خیر خواهانه کمک نموده اند تشکر و قدر دانی کنم . اجرشان با بانو زینب (س)

جلیل :     پاته دنگه لافت دراز کن
جلیل :     جا خر دوستنته بلد باش

غذا گو ره مخوره جا گسله مخسبه
وقت کار حسن برار ، وقت مزد حسن دزد
از نصب راه وگردی نصب استفاده یه
بی تمان بسته سر زانو دریده مخنده
خدا خر بشناخت شاخش نداد
چشم خر به جوالدوز بفتید دست به پالانش مکنه
زمین که سخت مره گو از گو موینه
دست به دست قلیان بدست

منتظر نظراتتون هستم با تشکر از جلیل ..........

دوستان برای اضافه کردن و اصلاح ضرب المثل ها نظر بگذارید

او بیر شروا بخور

سر پیازی ته پیاز؟

فلانی خر از بلا کفه نمتنه رد کنه

پیر گداشه نمشنسه

شتر اگه علف مخا گردن دراز مکنه

فلانی مثل گو نشخورد مکنه

هنوز دوغ نرفته دیشو مری

شما سیناوادیا بز به بزی میرین

خدا اگه تخته تراش نسته لت به لت اندازه

فلانی مادیان خووی مکنه

از نوکسیسه قرض نکن اگه کردی خرج نکن

افتیده ر یک لقد

قانجق اگه زور بوینه از تازی مزگرانه

بی تمّان شو هفتاد زر کرباس خو موینه

فلانی از مرغنه پشم مگیره

خروزه خوبه شغال مخوره

هرچی سر بزنه از شیخ و ملا سر مزنه

فلانی ر مگی ، مگی خر به خکستر برسیده

خدا نکنه جمنت بد بدره 

فلانی چرش برف سولاخ نمکنه 

دستش به خر نمرسه دست به پالان مندازه 

فلانی بلا یخ گرد مکنه 

مو به رسمان غنیمته 

یه مو از خرس هم غنیمته 

دنیا ر او بوره فلانی ره خو موره 

میمان از میمان بدش میا صاب خنه از دتاشان

مرده از قبرستان و نمگرده 

این جانب به همراه تنی چند از فراد خوش ذوق و هنر مند  کالپوش اقدام به تشکیل گروه موسیقی سنتی کالپوش کرده ایم . بدین وسیله از کلیه کالپوشی های عزیزکه مایل به همکاری هستند دعوت به عمل می آید .

این گروه سعی در احیای و شناساندن فرهنگ کالپوش به دنیا می باشند .

ما به افرادی که در زمینه های شعر ( عرفانی ، طبیعت ، اجتماعی ، عاشقانه و ...، ) نواختن موسیقی ( دوتار ، نی ، قوشمه ، دف) فعالیت دارند و لباس محلی صحنه و دکور و مکان ضبط تقاضای همکاری داریم

با تشکر

به امید احیای سنت های زیبای کالپوش گرانقدر

ما علاوه بردشت شقایق دشت آفتابگردان هم داریم